ای که پوشیده بداری رخ همچون قمرت
چند بیتی بسرایم که بگیرم خبرت
آنچه تصویر تو با حال دل ما بنمود
گر به خود نیز نمایی برود دل ز برت
بوسه ای زان دهن تنگ بده یا بفروش
از میان دهنت یا ز دکان کمرت
بارها دیده ام و بار دگر می خواهم
نوکِ پستان توهو ، بارگه زیر و برت
هیچ پیرایه زیادت نکند حسن تو را
هیچ مشاطه نیاراید از این خوبترت